ششم فرهنگیان سلماس

                     خلاصه ی مطالب ، دانلودنمونه سوالات ، روش تدریس ،پاور پوینتب ،فناوری نانو ...برای پایه ششم  

لینک های ویژه
 

  1. 1.     متن داستان یک قطره عسل ( فارسی ششم دبستان )

 

  1. 2.     یک روزی بود و یک روزگاری. یک مرد شکارچی بود و یک سگ شکارچی تربیت شده داشت که با او کمک می کرد. سگ شکاری سگی بود لاغر اندام با دستها و پاهای باریک و بلند که از هر حیوانی تندتر می دوید و همینکه شکارچی فرمان میداد سگ خرگوشها و آهوها را دنبال می کرد و آنها را می گرفت و پیش صاحبش می آورد یا هر وقت شکارچی مرغی چیزی را با تیر می زد سگ می دوید و پیش از اینکه شکار بمیرد آن را زنده نزد شکارچی می رسانید. یک روز مرد شکارچی با سگش به شکار رفت و در دنبال آهویی گذارشان به کوهستانی افتاد که خیلی سبز و خرم بود و در پستیها و بلندیها درختها و گلها و علفهای فراوان روییده بود و در آن کوهستان به غاری رسیدند. شکارچی نگاه کرد دید در اطراف غار زنبورهای عسل پرواز می کنند و از شکاف یک سنگ قطره قطره عسل میچکد. فهمید زنبورهای عسل در شکاف سنگها خانه دارند و اینطور که معلوم است مدتهاست پای انسانی به آنجا نرسیده و عسلهای زیادی جمع شده و لابلای سنگها از عسل لبریز شده و از شکاف سنگها عسل جاری شده و روی خاک خشک می شود. مرد شکارچی از دیدن این وضع بسیار خوشحال شد و با خود گفت: «اگر هیچکس دیگر گذارش به اینجا نیفتد تا مدتی از زحمت شکار راحت می شوم و هر روز می آیم قدری از این عسل به شهر میبرم و میفروشم و با آن زندگی می کنم و تا مدتها این عسل تمام نمی شود زیرا دامنهٔ کوه و صحرا پر از گل و سبزه است و زنبورها که در اینجا وطن دارند خیلی زیاد هستند و کارشان هم ساختن عسل است.» تنها مشکلی که در میان بود هجوم زنبورها بود. اما در دنیا هیج کاری بی زحمت نیست. شکارچی لباسهای خود را محکم بست و صورت خود را با پارچه ای پوشاند و با احتیاط کوزه هایی را که برای آب همراه داشت از عسل پر کرد و به شهر برگشت و عسل را برای فروش به بازار برد و سگش هم همراهش بود. شکارچی به یک دکان بقالی نزدیک شد و گفت: «قدری عسل خالص دارم میخواهم بفروشم.»
  2. و.....دانلود ادامه
[ شنبه ششم بهمن ۱۳۹۷ ] [ 22:52 ] [ ایرج اسدزاده ]

دانلود نمونه سوال علو م تجربی پایه ششم نوبت اول96-95

دانلود نمونه سوال هدیه آسمان پایه ششم نوبت اول96-95

دانلود نمونه سوال مطالعات اجتماعی پایه ششم نوبت اول96-95

دانلود نمونه سوال ریاضی  پایه ششم نوبت اول96-95

دانلود نمونه سوال فارسی نوشتاری پایه ششم نوبت اول96-95

 

 

[ چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۵ ] [ 19:18 ] [ ایرج اسدزاده ]

دانلود نمونه سوال املای فارسی ششم 16 آذر ماه 96-95

سری1

[ سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۵ ] [ 22:17 ] [ ایرج اسدزاده ]
 

دانلود نمونه سوال ریاضی ششم  از نصف فصل اول96-95

دانلود نمونه سوال فارسی نگارشی ششم از 2 درس اول

[ یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۵ ] [ 21:1 ] [ ایرج اسدزاده ]

دانلود نمونه سوال فارسی ششم از درسها ی 1-7

سری دوم دیماه 95-94

 

[ دوشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۴ ] [ 0:14 ] [ ایرج اسدزاده ]

معنی درس راز زندگی

معنی درس
غنچه با دل گرفته گفت : 
«زندگی 
لب زخنده بستن است 
گوشه ای درون خود نشستن است »
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی یعنی نخندیدن و در گوشه ای تنها نشستن .
گل به خنده گفت :
«زندگی شکفتن است 
با زبان سبز ، راز گفتن است »
گل با خنده گفت زندگی یعنی شکوفایی . راز زندگی همان سرسبزی است . 
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه 
باز هم به گوش می رسد .
تو چه فکر می کنی ؟
راستی کدام یک درست گفته اند ؟
همچنان گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه شنیده می شود. تو چه فکری در مورد گفت و گوی آنها می کنی؟ به نظرت کدام یک ازآنها حرفش درست است ؟
من که فکر می کنم 
گل به راز زندگی اشاره کرده است 
هر چه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن 
بیشتر از غنچه پاره کرده است .
من که فکر می کنم گل به راز زندگی پی برده و به آن اشاره کرده هرچه باشد او گل است و از غنچه تجربه ی بیشتری در زندگی دارد

خود ارزیابی
۱- گل زندگی را چگونه تعریف کرده است ؟
از نظر گل زندگی شکوفایی و رشد و سرسبز شدن و طراوت داشتن است .
۲-تعریف شاعر از زندگی چیست ؟ 
شاعر همانند گل زندگی را در شکوفایی و سرسبزی می بیند .

حکایت
عمر گرانمایه
دو برادر ، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو ،نان خوردی .باری توانگر گفت درویش را که : چرا خدمت نکنی تا از مشقّت کار کردن بِرَهی ؟ گفت : تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت ،رهایی یابی که خردمندان گفته اند :نان خود خوردن و نشستن به ، که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن .
دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت می کرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد .
یک بار برادر ثروتمند به برادر فقیر خود گفت که : چرا مانند من به سلطان خدمت نمی کنی تا از زحمت کار کردن راحت شوی .
برادر فقیر تر گفت :تو چرا کار نمی کنی تا از خفّت و خواری خدمت به سلطان راحت بشی که اندیشمندان گفته اند : از دست رنج خود استفاده کردن و راحت بودن بهتر است از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن .
به دست آهن تفته کردن خمیر ………… بِه از از دست بر سینه به پیش امیر 
آهن گداخته را با دست مانند خمیر شکل دادن بهتر است از اینکه دست بر سینه در خدمت پادشاه بایستی .
عمر گران مایه در این صرف شد ………. تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
عمر ارزشمند به این گذشت که تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم. ( همه ی عمر در اندیشه ی خوردن و پوشیدن گذشت.)
ای شکم خیره ، به نانی بساز …………. تا نکنی پشت به خدمت دوتا 
ای شکم گستاخ با تکه نانی سر کن تا برای خدمت به هر کسی تعظیم نکنی .
چگونه می توانیم زندگی خودرا بارزش تر کنیم .
با تلاش و کوشش وحفظ غرور و شخصیت خود که پیش هرکسی خدمت نکنیم .
« گلستان ، شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی »

ایستگاه اندیشه 
۱-پیام این داستان چیست ؟
این که انسان کار خود را خودش انجام بدهد ووقتی که ضرورتی ندارد از دیگران کمک نخواهد .
معنی واژه ها 
سلطان = پادشاه / باری = یک بار / توانگر = ثروت مند / مشقّت = سختی / بِرَهی = رها شوی/ مذّلت = خواری – خفّت – پستی / زرّین = طلایی /تفته = گداخته / گران مایه = گران بها /صیف = تابستان / شتا = زمستان / خیره = گستاخ – لجباز / بساز = قناعت کن / بزّاز =پارچه فروش / آبادی = روستای آباد – ده

=============

منبع :http://kelaseazad.ir/?p=924

[ پنجشنبه دهم دی ۱۳۹۴ ] [ 0:53 ] [ ایرج اسدزاده ]

 

دانلود نمونه سوال ریاضی فصل دوم از تقسیم اعداد اعشاری

 

همراه با جدول ارزشیابی توصیفی

 

قابل استفاده  برای همکاران و دانش آموزان

===========================

 

دانلود نمونه سوال ریاضی فصل اول

مخصوص همکاران پایه ششم

بدون نام ونشانی

===================

دانلود نمونه سوال املای فارسی (کتبی)ششم

مخصوص همکاران پایه ششم

بدون نام ونشانی

=========================

دانلود نمونه سوال علوم درس اول

[ دوشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۴ ] [ 23:58 ] [ ایرج اسدزاده ]
 

دانلود نمونه سوال فارسی نوشتاری  از سه درس اول کتاب

برای استفاده همکارن محترم

[ جمعه یکم آبان ۱۳۹۴ ] [ 0:37 ] [ ایرج اسدزاده ]
میوه ی هنر

آن قصّه شنیدید که در باغ یکی روز ...............از جور تبر، زار بنالید سپیدار .
آن داستان را شنیده اید که در باغ یک روز از ستم تبر درخت سپیدار سخت ناله می کرد.

کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی ....... ازتیشه ی هیزم شکن وارّه نجار

که از دست ارّه نجار و تیشه هزم شکن برای من نه ریشه ای مانده و نه شاخه ای .

گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس ..... کاین موسم حاصل بودو نیست تورا بار

تبر آهسته به اوگفت : گناه تو این است که الان فصل میوه دادن است ولی تو میوه و ثمری نداده ای .

تا شام ،نیافتاد صدای تبر از گوش ......شوده توده درباغ ، سحر هیمه بسیار .

تا شب صدای تبر هچنان ادامه داشت و قطع نشد و صبح در آن باغ توده ای از هیزم جمع شده بود .

دهقان چوتنورخود ازاین همیه برافروخت ......بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار .

وقتی کشاورز ( باغبان ) تنور خودش را با آن هیزم روشن کرددرخت سپیدار گریه کرد و بازهم گفت .

آوخ که شدم هیزم و، آتشگر گیتی .......... اندام مرا سوخت چنین زآتش ادبار .

افسوس که به هیزم تبدیل شده ام و دنیای سوزان ( ستمگر ) بدن مرا این چنین در آتش بدبختی سوزاند .

خندید براو شعله ، کز دست که نالی ....... ناچیزی تو، کرد بدین گونه تورا خار(خوار).

شعله به او خندید و گفت از چه کسی شکایت می کنی ؟ بی ارزشی تو تورا اینگونه پست وحقیر کرده است .


 آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد .......فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار .

آن درختی که بزرگ می شود ولی میوه نمی دهد سرانجامش شایسته تر از این نیست که سوزانده می شود .

جز دانش و حکمت نَبُوَد میوه ی انسان ......ای میوه فروش هنر این دکّه و بازار .

حاصل عمر انسان چیزی جز دانش و حکمت نیست ای انسان اگر دانش و هنری اندوخته ای حالا وقت ارایه آن است .

از گفته ی ناکرده وبیهوده چه حاصل ........ کردار نکو کن که نه سودی ست زگفتار

سخن بیهوده ای که به آن عمل نمی شود چه فایده ای دارد عمل و کار خود را درست کن و درست انجام بده که در گفتار بی عمل سودی نیست .

آسان گذرد گرشب و روز و مه و سالت ...... روز عمل و مزد ، بود کار تو دشوار

اگر شب و روز و ماه و سال تو به تنبلی و تن پروری بگذرد و کار مفیدی برای آخرت انجام ندهی ، روز جزا که روز حساب اعمال و پاداش دادن است کار تو دشوار می شود .                                                          پروین اعتصامی
                                                              با تشکر اسدزاده

[ پنجشنبه سوم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 19:35 ] [ ایرج اسدزاده ]

دانلود نمونه سوال ریاضی از فصل 5 فروردین

دانلود نمونه سوال فارسی نگارشی فروردین

دانلود نمونه سوال مطالعات اجتماعی فروردین

 

دانلود نمونه سوال هدیه آسمان  فروردین

دانلود نمونه سوال علوم  فروردین

[ جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۶ ] [ 23:43 ] [ ایرج اسدزاده ]

دانلود نمونه سوال ریاضی اسفند ماه 95

دانلود نمونه سوال فارسی اسفندماه 95

دانلود نمونه سوال علوم  اسفندماه 95

دانلود نمونه سوال مطالعات اجتماعی اسفندماه 95

دانلود نمونه سوال هدیه آسمان اسفندماه 95

 

[ یکشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۵ ] [ 19:48 ] [ ایرج اسدزاده ]

 

دانلودنمونه سوال فارسی نوشتاری نوبت دوم از کل کتاب

اردیبهشت 95

[ دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۵ ] [ 22:56 ] [ ایرج اسدزاده ]
 

دوستی
بدان ای پسر مردمان تا زنده اند از دوستان ناگزیرند که مرد اگر بی برادر باشد به که بی دوست از آن که حکیمی را پرسیدند که دوست بهتر یا برادر ؟ گفت برادر نیز ، دوست به .
پس به کار دوستان اندیشه کن و دوستی ایشان به مردمی و احسان ، تازه دار و چون دوست نو گیری پشت بر دوستان کهن مکن .دوست ، همی طلب و دوستان کهن را بر جای همی دار تا همیشه بسیار دوست داشته باشی . و دیگر با مردمانی که با تو به راه دوستی روند و « نیم دوست » باشند ، نیکویی و ساز گاری کن و در هر نیک و بد به ایشان مشفق باش تا چون از تو مردمی ببینند ، دوست یکدل شوند .

بدان که انسان تا زمانی که زنده است ناچار است که با مردم دوست باشد و دوستانی داشته باشد که اگر یک انسان بی قوم و خویش و برادر باشد بهتر تا این که هیچ دوستی نداشته باشد زیرا از حکیمی پرسیدند که دوست بهتر است یا بردارد ؟گفت : برادر که اگر با انسان دوست نیز باشد خیلی بهتر می شود .پس به فکر دوستان خود باش و دوستی خودت را با آنها با مردمداری و انسانیت و خوبی همواره نو و تازه کن وز مانی که با کسی تازه دوست شدی دوستان قدیمی را از باد نبر و رابطه خود را با آنها قطع نکن . همواره با مردم تازه دوست شو و دوستان قدیمی را نیز برای خود نگه دار تا همیشه دوستان بسیاری داشته باشی .و هچمنین با کسانی که دوستی مختصری داری با نیکویی رفتار کن و در هر پیش آمد نیک و بد نسبت به آنها مهربان باش تا زمانی که این رفتار ها را از تو می بینند در دوستی با تو صمیمی شوند .
(( قابوس نامه ، عنصر المعالی کیکاووس ))

مشاورت
مشاورت کردن در کارها از قوی رایی مردم باشد و از تمامی عقل و پیش بینی ؛چه هرکس را دانشی باشد و هریکی چیزی می داند؛ یکی بیشتر و یکی کمتر ویکی دانشی دارد و هر گز به کار نبسته است و نیازموده و یکی همان دانش داند و کار بسته است و آزموده.مَثَل این چنان باشد که: یکی باشد که بسیار سفر ها کرده باشد و جهان بسیار دیده و سرد و گرم چشیده و در میان کار ها بوده ،با آن کس برابر نتوان کرد که هرگز سفر نکرده باشد و ولایت ها ندیده ، و از این رو گفته اند (تدبیر با دانایان و پیران و جهان دیدگان باید کرد )) .
و نیز یکی را خاطر تیز تر باشد و در کار ها زود تر تواند دید و یک کند فهم باشد ، و تدبیر ده تنه چون زور ده مرد باشد .همی جهانیان معتقدند که هیچ آفریده ، دانا تر از پیغامبر ( ص ) نبوده است و با این همه فضیلت و معجزات که اورا بُود ، خدای ( تعالی ) اورا می فرماید : (( وَشاور هُم فی الامر )) یامحّمد چون کاری کنی ویا مهّمی تورا پیش آید ،با یاران خویش تدبیر کن .
مشورت نا کردن در کارها ، ضعف رای باشد و هیچ شغلی بی مشورت ، نیکو نیاید

مشورت در کارها نشان هوشمندی و عاقل بودن وآینده نگری است چون هرکس دانشی دارد و چیزی بلد است ؛ بعضی هابیشتر می دانند و بعضی ها کمتر بعضی ها دانشی دارند و هرگز از آن استفاده نکرده اندو آن را امتحان نکرده اند و بعضی های دیگر همان دانش را دارند و ازآن استفاده نیز کرده اند و آن را امتحان نیز کرده اند .مثلاً کسی که سفر ها زیادی کرده باشد و دنیا را دیده باشد و سردو گرم روزگار را چشیده باشد و کار های بسیاری را تجربه کرده باشد با کسی که هرگز سفر نکرده باشد و شهر های مختلف را ندیده باشد نمی تواند یکسان باشد .به مین دلیل گفته اند : (( برای چاره اندیشی باید با دانایان و کهن سالان و افراد با تجربه مشورت کرد )). و همچنین یکی هوش بیشتری دارد و نتیجه کار ها را زودتر می تواند پیش بینی کند و یکی هوش کمتری دارد و این توانایی را ندارد ، همانطور که زور ده تفر از روز یک نفر بیشتر است فکر و اندیشه دهن نفر هم از فکر و اندیشه یک نفر قوی تر است .
همه جهانیان به این موضوع عقیده دارندکه هیچ آفریده ای در دنیا داناتر و عاقل تر از پیامبر (ص ) نبوده است و با این همه خردمندی و معجزه ها که پیامبر داشت ، خدای بلند مرتبه به او می فرماید : (( در کار ها با آن ها مشورت کن )) ، ای محمّد زمانی که می خواهی کاری را انجام بدهی و یا مسئله مهّمی پیش آمد با مشورت با یاران خودت چاره اندیشی کن برای آن کار . مشورت نکردن در کار ها نشانه بی خردی است و هیچ کاری بدون مشورت درست انجام نمی شود .
((سیاست نامه خواجه نظام الملک توسی )).

خود ارزیابی
1- منظور از « مرد اگر بی برادر باشد بِه که بی دوست » چیست ؟ در اینجا مراد از برادر به طور کلی قوم و خویش می باشد ومنظور این است که
آدم اگر قوم وخویش نداشته باشد بهتر از این است که دوستی نداشته باشد .چون
داشتن قوم و خویش دست خود آدم نیست اما داشتن دوست و دوستی با مردم به
خود آدم بستگی دارد
.

2- پیام کلی درس مشاورت چیست ؟ این که در کارها باید مشورت کرد چون هرکس تجربه ای دارد و استفاده از
تجربه دیگران باعث می شود ما در کار ها موفق تر باشیم .

بخوان و حفظ کن
معنی ابیات
زورزش میاسای
تن زنده والا به ورزندگی است ......... که ورزندگی مایه زندگی است
ارزش وجودی انسان به کار وتلاش است که این کار و تلاش در واقع باعث شادابی زندگی است
به سختی دهد مرد آزاده تن ................. که پایان تن پروری بندگی است
انسان آزاده به سختی ها تن می دهد چون می داند که نتیجه تن پروری و تنبلی حقارت ، اسارت ،بنده و زیر دست ، دیگران بودن است .
کسی کو توانا شد وتندرست .............. خرد ررا به مغزش فروزندگی است
کسی که جسم خود را توانا و تن درست کند عقل و خرد او نیز بهتر و بیشتر کار میکند .
ز ورزش میاسای و کوشنده باش ........... که بناید گیتی به کوشندگی است .
از ورزش دست بر ندار و مدام تمرین و تلاش کن که اساس این جهان بر پایه ی تلاش و کوشش گذاشته شده است .
نیاکانت را ورزش آن مایه داد ............. که شهنامه ز ایشان به تابندگی ست .
ورزش اجداد تورا آن قدر قوی کرد که نام پهلوانان آن ها در شاهنامه آمده و باعث ارزشمند شدن آن کتاب شده است .
تو نیز از نیاکان بیاموز کار .................... اگر درسرت شور زندگی است .
تو هم مانند نیاکان خودت این کار را یاد بگیر اگر می خواهی سرزنده و شاداب باشی در زندگی .
(محمد تقی ملک الشعرا بهار )
معنی واژه ها
ناگزیر = ناچار / بِه =بهتر / مردمی = انسانیّت / کهن = قدیمی / مشفق = دلسوز / مشاورت =مشورت – همفکری / قوی رای =هوشمندی / تمامی عقل =در اینجا بسیار عاقل بودن / مَثَل = مثال / تدبیر = چاره / جهان دیده = باتجربه / متفّق = اتفاق داشتن –هماهنگ بودن / فضیلت =برتری / والا =برتر / ورزندگی = تلاش - کوشش - ورزیدگی / تن پروری = تنبلی / مایه =در اینجا قدرت -توانایی / شهنامه =شاهنامه / شور=هیجان .

-==================
منبع : مدرسه مجازیhttp://www.madresemajazi.ir/showthread.php?t=1055
[ جمعه یازدهم دی ۱۳۹۴ ] [ 20:38 ] [ ایرج اسدزاده ]

قالب شعر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

قالب شعر به شکل شعر گفته می‌شود که بر دو نوع است: شکل ظاهری و شکل درونی (یا شکل ذهنی). شکل ظاهری که شامل وزن یا بی‌وزنی، تساوی مصرع‌ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه‌ها - در صورتی که قافیه‌ای وجود داشته باشد- و صداها و حرکات ظاهری کلمه می‌شود.

قالب در شعر کلاسیک فارسی، شکل ظاهری است که قافیه به شعر می‌بخشد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیات، آرایش مصرع‌ها، قافیه آرایی آنها و حتی عاطفه انتقالی شاعر به خواننده دیگر عوامل تعیین کننده قالب ظاهری شعرند. .[۱]

در شعر سپید و شعر نوی فارسی، عنصری مهم‌تر و عمیق‌تر وجود دارد با عنوان شکل درونی (شکل ذهنی) است. شکل ذهنی عبارت از محیطی است که شعر در آن حرکت می‌کند و پیش می‌رود و اشیاء و احساس‌ها را با خود پیش می‌برد. شکل ذهنی به یک شعر یا یکپارچگی می‌دهد یا آن را از وحدت و استحکام درمی‌آورد.

محتویات

عوامل تعیین قالب یک شعر

قافیه آرایی

به محل قرارگیری قوافی در یک شعر، قافیه آرایی آن شعر گفته می‌شود. برای مثال قالب مثنوی دارای قوافی مشابه در انتهای هر مصرع است و قافیه هر بیت ممکن است با قافیه دیگر ابیات تفاوت داشته باشد. لیکن در یک قصیده، قافیه در پایان تمام ابیات و همچنین انتهای مصرع اول بصورت مشابه تکرار می‌شود.

وزن شعر

نوشتار اصلی: وزن شعر

طول مصرع‌ها و چیدمان هجاهای هر مصرع را در یک شعر، وزن آن شعر می‌گویند. هجاها در زبان فارسی به سه دسته کوتاه، بلند و کشیده تقسیم می‌شوند. حال اگر در دو مصرع اولا تعداد هجاها با هم برابر بوده و ثانیا هجاهای کوتاه و بلند آنها در مقابل هم قرار داشته باشند، آن دو مصرع هم وزن نامیده می‌شوند. (هجای کشیده را می‌توان با یک هجای کوتاه + یک هجای بلند معادل گرفت.[۲] مثال:

دردم از یارست و درمان نیز هم   دل فدای او شد و جان نیز هم

در--د--مز--یا--رس--ت--در--مان--نیز--هم

دل--ف--دا--ی--او--ش--دو--جان--نیز--هم

قالب مستزاد، در میان قالبهای کلاسیک شعر فارسی تنها قالبی است که در آن بخشهای غیر هم وزن وجود دارد.

قالبهای کلاسیک

با وجود آنکه با چنبن تعریفی بی نهایت قالب شعری می‌توان ارائه داد، لیکن اکثر شعرای کلاسیک پارسی گوی، تلاش کرده‌اند تا از قالبهای معروف شعر فارسی خارج نشوند. قالبهای کلاسیک معروف شعر فارسی به شرح زیرند:

قالب شعر نو

نیما یوشیج در قالب شعر کلاسیک تغییراتی ایجاد کرد و آن را به شکل شعر نو درآورد. در شعر نیمایی هجاها با هم یکسان نیست و مصرع‌ها کوتاه و بلند است. نیز در این نوع شعر قافیه‌ها می‌توانند متفاوت باشند و نیازی به نظم و هماهنگی در قافیه‌بندی نیست.

قالب شعر سپید

احمد شاملو در شعر سپید از تقطیع استفاده کرد. وزن کلمات به این نوع شعر قالب درونی و یا شکلی ذهنی می‌دهد و به این دلیل قالب شعر سپید از قالب شعر نیمایی متفاوت است.

آنچه دربارهٔ قالب شعر مهم است وحدت ذهنی است که چه در قالب کلاسیک و چه در قالب شعر نوی نیمایی و شعر سپید باید رعایت شود. همان‌قدر که شعر موزون باید از وحدتی ذهنی برخوردار باشد شعر آزاد یا بی‌وزن نیز باید از یکپارچگی برخوردار گردد.

قالب های ابتکاری

منابع

 
  • آرایه‌های ادبی(قالب‌های شعر، بیان و بدیع).وزارت آموزش و پرورش. سال سوم نظام جدید آموزش متوسطه. ۱۳۸۴. رشته ادبیات و علوم انسانی (ISBN 964-05-0036-4
  1. آرایه‌های ادبی(قالب‌های شعر، بیان و بدیع).وزارت آموزش و پرورش. سال سوم نظام جدید آموزش متوسطه. ۱۳۸۴. رشته ادبیات و علوم انسانی (ISBN 964-05-0036-4

۳. رضا براهنی، طلا در مس، جلد اول، ص ۷۶-۷۳، چاپ اول، انتشارات زریاب، ۱۳۸۰، تهران.

با تشکر : ایرج اسدزادهhttp://klaseabe1.blogfa.com/

[ چهارشنبه چهارم آذر ۱۳۹۴ ] [ 18:44 ] [ ایرج اسدزاده ]
 انواع اشتباهات دیکته نویسی 

انواع اشتباهات را می توان در جدول مقابل مشاهده کرد .( شماره 1 )
غلط
درست
نوع اشتباه
سبح
صبح
حافظه دیداری
بشکاب
بشقاب
حساسیت شنیداری
می گوفت
می گفت
آموزش
داسبتان
داستان
دقت
به صورت وارون
وارونه نویسی
به صورت قرینه -از چب به راست
بابا
قرینه نویسی
مارد
مادر
حافظه توالی دیداری
امیر الموءمنین (به صورت کج )
امیرالموءمنین
نارسا نویسی
جانه
خانه
تمیز دیداری دقت
  علل نارسا نویسی 
1-     عدم مهارت های پایه ای مانند چرخاندن ، فشاردادن ، گرفتن و امثال آن .
2-     عدم رشد مهارت ها و هماهنگی های حرکتی و حرکت های ظریف ، که برای نوشتن ضروری هستند .
3-     عدم هماهنگی چشم و دست .
4-     عدم حرکت مناسب انگشتان
5-     عدم توانایی کنترل بازو ، دست و عضلات انگشتان .
6-     عدم یادگیری مفاهیم پایه ای مانند : بالا ، پایین ، زیر ، رو .
7-     وضعیت قرار گرفتن نامناسب کاغذ و بدن به هنگام نوشتن .
8-     فاصله ی نامناسب سر کودک با کاغذ به هنگام نوشتن . 9
9-     استفاده از میز و صندلی و مداد نامناسب .
10- در دست گرفتن مداد به صورت نامناسب .
11- عدم توانایی در طراحی فرم صحیح ترسیم هر یک از حروف و کلمات در ذهن . 12
12- دشواری در حفظ تجارب و تاثیرات دیداری .
13- بی قراری و پر تحرکی .
14-  نداشتن انگیزه ی کافی برای خوب نوشتن .
15- تاخیر درتکلم .
16- فقر یا نارسایی آموزش .
17- اشکال در تبدیل و انتقال ادراک حس دیداری به حرکتی .
18-  خطا در ادراک دیداری واژه ها
19- عدم هماهنگی کلی بدن .
راه های برطرف کردن نارسا نویسی 
1-     در اختیار قرار دادن روان نویس برای رسم خطوط
2-     تهیه وایت برد کوچک برای نقاشی و رسم خط 
3-     اصلاح وضع نشستن کودک. 
4-     راست قرار دادن کاغذ و دفتر
5-     اصلاح قلم به دست گرفتن و انتخاب نوع مداد (که بهترین و درست ترین روش به دست گرفتن قلم این است که قلم بین دو انگشت شست و نشانه قرار گیرد و انگشت سبابه تکیه گاه قلم گردد.)
6-     تقویت عضلات انگشتان به کمک (خمیربازی -  مچاله کردن کاغذ استفاده از قیچی و بریدن کاغذ ، باز و بسته کردن دکمه ، زیپ ، بند کفش - ورزش انگشتان رسم خطوط بر روی شن و ماسه پر کردن شکل نقطه چین کامل کردن شکل کلمه نوشتن بین دو خط) 
7-     تقویت هماهنگی چشم با دست با روش های (در حلقه انداختن توپ ماهی گیری کوبیدن میخ تیراندازی چسبانَک و توپ  پیچاندن نخ دور قرقره حمل استکان با لیوان آب -  عمود نگه داشتن چوب بریدن اشکال تیله بازی یک قل دو قل - دوختن)
  راه های برطرف کردن وارونه نویسی  
 تعداد کمی از دانش آموزان برخی واژه ها را در دیکته نویسی به شکل وارونه و قرینه می نویسند . ( جدول شماره 1 ) این مشکل در سنین قبل از دبستان و حتی در پایه ی اول ابتدایی نیز رخ می دهد. که امری طبیعی است .اما اگر با گذشت چند ماه باز تکرا ر شود ، می توان برای رفع این مشکل تمام فعالیت هایی را که برای درمان نارسایی مفید است را اجرا کرد . علاوه بر آن می توان فعالیت های زیر را نیز انجام داد .
1-     تن آگاهی . ( اعضای بدنش را نام ببرد .)
2-     تقلید کودک از حرکات آدم رباتی .( می توان با استفاده از مقوا و ساخت آدمک نیز این حرکات را از کودک خواست .)
3-     معلم می تواند حرکاتی را اجرا کند و از دانش آموز بخواهد آن ها را تکرار کند . 
4-     می توان آزمون 5 فراستیگ را انجام داد .( کشیدن تصاویر بالای نقطه چین در پایین خط فرضی .)
بر گرفته شده از منبع:http://www.medu.ir

ادامه مطلب
[ پنجشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۴ ] [ 18:4 ] [ ایرج اسدزاده ]
 

معنی شعر مادر

1. ای مادر عزیزم حاضرم که جانم را فدای مهربانی ، بخشش ، لطف و صمیمیت تو کنم.

2. مهر ومحبت دوستان و آشنایان هیچ وقت به اندازه ی مهر و وفای تو نمی باشد، زیرا مهر ومحبت تو یک چیز دیگر است.

3. مهر و محبتی که از تو در سینه دارم هرگز از بین رفتنی نیست زیرا دل من خانه ی توست و در دل من جاداری.

4. ای مادر عزیزم که تمام وجودت را برای من گذاشته ای آسان است که من برای شما جانم را فدا کنم.

5. خوشحالی شما مایه ی خوشحالی من است چون که رضایت خدا به رضایت و خشنودی تو بستگی دارد.

6. آگر اختیار دنیا در دست من بود همه را به زیر پای تو می ریختم چون که ارزش تو بیش از این است.

[ یکشنبه دهم آبان ۱۳۹۴ ] [ 19:43 ] [ ایرج اسدزاده ]
معنی شعر سخن (نظامی)

1. با توجه به این که حرف زدن و سخن گفتن همانند آب پاک و تمیز است اما کم حرف زدن بهتر از زیاد حرف زدن است.

2. اگرچه آب پاک و زلال است اما اگر در خوردن آن زیاده روی شود باعث درد و رنج فراوان می شود.

3. سعی کن سخن کم بگویی اما حرف با ارزش مانند مروارید بزنی تا در دنیا همه از آن بهره مند شوند.

4. به سخنی که دارای ارزش باشد می توان افتخار کرد،سخن کم ارزش زیاد گفته می شود.زیاده گویی هم مثل خشت زدن بی ارزش می باشد.

 

5. یک دسته گل خوشبو که به جان و روح آدمی شادابی و طراوت می باشد از صد گیاه  انباشته بهتر است.

[ یکشنبه دهم آبان ۱۳۹۴ ] [ 19:41 ] [ ایرج اسدزاده ]

بخوان و حفظ کن صفحه ی 99             

« به گیتی به از راستی نیست»

به گیتی به از راستی پیشه نیست                      ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست

معنی : در جهان هیچ کاری بهتر از راست گویی نیست و از نادرستی هیچ فکری بدتر نیست.

سخن گفتن کژ ز بیچارگی است                            به بیچارگان بر بباید گریست

معنی: دروغ گفتن نشانه ی بیچارگی است و به بیچارگان باید گریه کرد.

هر آن کو که گردد به گرد دروغ                        ستمکاره خوانیمش و بی فروغ

معنی: هر که دروغ می گوید ، ظالم و بی خرد است و هم چنین ستم کار.

همه راستی کن که از از راستی                         نیاید به کار اندرون کاستی

معنی: همیشه راستگو باش که از راست گویی هیچ وقت ضرری به انسان نمی رسد.

گشاده است بر ما در راستی                          چه کوبیم خیره در راستی

معنی: در راست گویی  و درست کاری به روی ما باز است ؛ چرا با لج بازی به سمت دروغ و بدکاری برویم.

هر آن کس که با تو نگوید درست                        چنان دان که او دشمن جان توست

معنی: هر کس که به تو دروغ می گوید بدان که او دشمن جان توست.

مکن دوستی با دروغ آزمای                          همان نیز با مرد ناپاک رای

معنی: با کسی که دروغ می گوید، دوستی نکن، همان گونه با انسان های ناپاک دوستی نمی کنی.

[ یکشنبه دهم آبان ۱۳۹۴ ] [ 19:37 ] [ ایرج اسدزاده ]
چند نمونه کلمه هم‌خانواده

 

 سه حرف اصلی "ح ب ب" : حبّ ٬ حبیب ٬ محبوب ٬ حبیبه

 سه حرف اصلی "ا م ر" : امیر٬ مامور٬ امور ٬ اَمر ٬ اوامر ٬ اُمرا

 سه حرف اصلی "ج ل ل" : جلیل ٬ مجلل ٬ تجلیل ٬ جلال ٬ جَلاله

 سه حرف اصلی "و ح د" : وحید ٬ واحد ٬ موحد ٬ توحید ٬ وحدانیت

 سه حرف اصلی "ح ق ق" : تحقیق ٬ محقق ٬ حقیقت ٬ حقّ ٬ حقوق

 سه حرف اصلی "ش ر ع" : شرع ٬ مشروع ٬ شریعت ٬ شارع ٬ تَشَرُع

 سه حرف اصلی "د ر س" : درس ٬ مدرسه ٬ تدریس ٬ مدرّس ٬ دروس

  سه حرف اصلی "س ج د" : سجده ٬ مسجد ٬ سجود ٬ ساجد ٬ مساجد

 سه حرف اصلی "ش ر ک" : شرکت ٬ شراکت ٬ شریک ٬ مشرک ٬ شِرک

 سه حرف اصلی "س ک ن" : مسکن ٬ تسکین ٬ سکنی ٬ سکونت ٬ ساکن

[ یکشنبه دهم آبان ۱۳۹۴ ] [ 19:35 ] [ ایرج اسدزاده ]

شبه جمله :

وقتی می خواهیم حالتهای درونی و روحی خودمان مانند شادی و غم و درد و افسوس و .... را به زبان بیاوریم از کلمه هائی مثل کاش ، به به ، آه ، دریغ و ... استفاده می کنیم . به این کلمه ها شبه جمله یا صوت می گوئیم . این کلمه ها معنائی مانند جمله دارند .

مانند :

آه مثل این است که می گوئیم ، درد می کشم .

به به مثل این است که می گوئیم ، چه خوب است .

افرین ، مثل این است که می گوئیم ، تو را تحسین می کنم .

به این کلمات صوت هم می گوئیم ، چون مثل اینکه از شدت ناراحتی یا خوشحالی یا درد ، صدائی از حلق و دهان خود درمی آوریم . مانند : آه ! آخ ! وای !

اقسام شبه جمله

شبه جمله ها را از جهت معنی به انواعی تقسیم می کنند .

– 1شبه جمله امید و آرزو و دعا :

کاشکی ، کاش ، ای کاش ، آمین ، ان شاءالله ، الهی

ای کاش می توانستیم با هم مهربان باشیم .

کاشکی دلی پریشان نمی شد .

الهی غم نبینی .

ان شاء الله که خوبی .

– 2شبه جمله تشویق و تحسین

آفرین ، بارک الله ، مرحبا ، احسنت ، ماشاءالله ،خوشا ، به به

آفرین کارت خیلی خوب بود .

بارک الله به این بچه خوب

به به چقدر زیبائی!

– 3شبه جمله درد و تاسف

آه ، درد ، دریغا ، دریغ ، دریغ و درد ، ای داد ، داد ، فریاد ، واویلا ، فغان ، وای ، افسوس

افسوس که نامه جوانی طی شد .

آه که این درد مرا می کشد .

– 4شبه جمله تعجب

به ، وه ، اوه ، عجب ، چه عجب ، عجبا ، شگفتا

عجب حکایتی !

چه عجب یاد ما کردی !

– 5شبه جمله تنبیه و پرهیز

امان ، الامان ، مبادا ، زنهار ، زینهار ، هان

مبادا حرف او را گوش کنی 

زنهار از رفیق بد زنهار

هان ای پسر عزیز دلبند

– 6شبه جمله امر

خفه ، خاموش ، ساکت ، یالله ، بسم الله

یالله از جابت تکان بخور

– 7 شبه جمله احترام و قبول

چشم ، به چشم ، ای بچشم ، بله قربان

چشم می آیم .

بله قربان ( اطاعت می کنم )

– 8شبه جمله جواب و تصدیق

بله ، آری ، ای ، ای والله

منبع: معلم ششم

 

[ یکشنبه دهم آبان ۱۳۹۴ ] [ 19:30 ] [ ایرج اسدزاده ]

درس ششم : اخلاق پسندیده

آداب طعام خوردن

اوّل دست و دهان پاک کند ، آن گاه به کنار خوان حاضر آید و چون بر خوان بنشیند ، دهان فراخ باز نکند و لقمه بزرگ نگیرد ، بلکه اعتدال نگاه دارد و به طعام نظر نکند و طعام نبوید و نگزیند و اگر طعام اندک بود آن را به دیگران اثار کند و در لقمه ی دیگران نظر نکند و پیش از دیگران دست باز نگیرد ، بل اگر سیر شده باشد ، تعللی می آورد تا دیگران نیز فراغ شوند و اگر درمیان طعام به آب حاجت افتاد ، به شتاب نخورد و آواز از دهن بیرون نیارد و چون خلال کند ، اگر درمیان جمعی بود ، در خلال کردن توقف کند .

در هنگام غذا خوردن ابتدا فرد باید دست و دهان خود را بشوید و بعد در کناره سفره حاضر شود ، لقمه های خود را بزرگ نگیرد تا دهانش را بیش از اندازه باز نکند بلکه لقمه هایش در اندازه متوسط باشد و در غذا به دقت نگاه نکند و غذارا بو نکند و قسمت های خوب غذارا تنها برای خودش نگذارد و اگر غذا کم است طوری غذا برای خود بکشد که به دیگران بیش از او برسد و در لقمه های دگران دقیق نشود و قبل از دیگران دست از خوردن بر ندارد حتی اگر سیر شده است آرام غذا خوردن را ادامه دهد تا دیگران نیز غذای خود را تمام کنند اگردر بین غذا خوردن به آب احتیاج پیدا کرد ، آب را آهسته بخورد و و هنگام خوردن غذا و نوشیدن آب از دهان خود صدا خارج نکند و اگر خواست از خلال دندان استفاده کند دقت کند که این کار را دربین جمع انجام ندهد .
آداب سخن گفتن .
آدمی باید بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود ،قطع نکند و چیزی را که غیر از او پرسند ، جواب نگویند .اگر کسی به جواب مشغول شود و او به جوابی بهتر از او قادر باشد ، صب کند تا آن سخن تمام شود . سخنی که به او می گویند، تا تمام نشود به جواب مشغول نگردد .از غیبت ودروغ گفتن خودداری کند .باید که شنیدن او از گفتن او بیش تر بود، از حکیمی پرسیدند که چراشنیدن تو از گفتن تو زیادت است ؟
گفت : زیرا که مرا دو گوش داده اند ویک زبان ، یعنی دو چندان که می گویی ، می شنو .

انسان نباید زیاد سخن بگویید و سخن دیگران را با حرف خود قطع نکند وجز زمانی که از او چیزی می پرسند پاسخ ندهد . اگر کسی در حال پاسخ به سوالی است و او جواب را بهتر بلد است صبر کند تا شخص اول صحبت را خود را کامل کند . وقتی چیزی به او می گویند صبر کند تا سخن گوینده تمام بشود بعد پاسخ بدهد . غبیت نکند و دروغ نگویید . باید بیشتر از آنکه حرف می زند گوش کند . از حکیمی پرسیدند چرا تو بیشتر از آن که حرف بزنی گوش می کنی
گفت : چون به من دو گوش و یک زبان داده اند و این به این معنی است که دوبرابر آن که حرف میز نی گوش کن .

دادند دو گوش و یک زبانت ؛ ز آغاز .... یعنی که دو بشنو و یک بیش مگوی
از ابتدای آفرینشت به تو دو گوش و یک زبان داده اند و این به آن معنی است که دوبرابر آن مقداری که حرف میزنی گوش کن .
(خواجه نصیرالدین توسی ، اخلاق ناصری ، با اندکی تغییر )

زیان های زبان
بدان که آفات زبان بسیار است و زیان های آن بیشمار ؛ از این است که ثواب خاموشی و فواید آن بینهایت بود .و هرکه خاموشی اختیار کند ، رستگار شود . و از رسول – صلی الله علیه وآله - پرسیدند که کدام عمل فاضل تر؟زبان از دهان بیرون آورد و انگشت بر آن نهاد ، یعنی خاموشی ! و فر مود که بیشتر خطاهای فرزندان آدم در زبان وی است . وگفت هر که به خدای تعالی و به قیامت ایمان دارد ، باید که جز از سخن خیر نگویید یا خاموش نشیند .

آگاه باش که آسیب های زبان بسیار است و ضرر های آن بی شمار است . به همین دلیل است که ثواب سکوت و فایده ی های آن بسیار زیاد است .هرکسی که سکوت کند رستگار می شود . و از پیامبر اکرم - سلام خدا بر او خاندانش – پرسیدند که چه کاری از همه کار ها بهتر است ؟ زبانش را از دهان بیرون آورد و انگشت خود را بر آن گذاشت ، یعنی سکوت و فرمود که بیشتر اشتباهات انسان ناشی از زبان اوست . گفت هرکس که به خداوند بلند مرتبه و روز قیمات باور داشته باشد باید که همیشه سخنانی که می گویید راست باشد و یا اینکه سکوت کند .
(ملّاادهم عزلتی خلخالی ، لطائف المواقف )

خود ارزیابی
1- چند مورد از آداب طعام خوردن را بیان کنید؟
شستن دست دهان قبل ازغذا خوردن . لقمه بزرگ بر نداشتن . بو نکردن غذا . بی صدا غذا خوردن .استفاده نکردن از خلال دندان در جمع .
تمام نکردن غذا قبل از دیگران . اگر غذا کم بود طوری غذا بکشد که به دیگران بیشتر برسد .

2- چرا کسی که جواب بهرتی می داند باید صبر کند تا پاسخ دیگران تمام شود ؟
چون باید احترام کسی که سخن می گویید را نگه داشت .
3- چرا بیشتر خطاهای فرزند آدم در زبان اوست ؟
زیرا از قدیم گفته زبان کوچک است اما گناهانش بزرگ . گناهانی چون غیبت ، تهمت ، دروغ گویی ،توهین ، خبر چینی و .... با زبان انجام می شود .
معنی ابیات
شیر خدا
علی آن شیر خدا شاه عرب .............. الفتی داشته با این دل شب
حضرت علی که دارای لقب اسدالله است در راه خدا مانند شیر شجاع می جنگید و در میان اعراب برترین مرد بود با تاریکی شی انس داشت .
شب زاسرار علی آگاهست ................دل شب محرم سّر الله است .
شب از راز های علی آگاهی دارد تاریکی شب محرم رازهای الهی است
شب شنفته است مناجات علی ...............جوشش چشمه ی عشق ازلی
شب دعاها و راز و نیاز های علی با خداوند را شنیده است که مانند چشمه ای همیشگی در وجود او می جوشیده است .
کلماتی چو دُرّ آویزه ی گوش ............ مسجد کوفه هنوز مدهوش
کلماتی که آن حضرت را را باید چون گوش واره به گوش آویزان کرد وهمیشه در ذهن داشت کلماتی که از خوبی آنها هنوز در گوش مسجد کوفه مانده و اورا از خود بی خود کرده .
فجر تا سینه ی آفاق شکافت ......... چشمه بیدار علی ، خفته نیافت .
خورشید از افق بالا آمد و تا وسط آسمان رسید و چشم علی همچنان بیدار است و خواب به آن نرسیده است .
ناشناسی که به تاریکی شب ........ می برد شام یتیمان عرب .
کسی چهره ی خود را می پوشاند تا ناشناس بماند وکسی اورا نشانسد و در همان حال برای یتیمان عرب شام به در خانه هایشان می برد .
عشق بازی که هم آغوش خطر ........ خفت در خوابگه پبغمبر .
عاشقی که به عشق الهی خطر کرد و شب به جای پیغمبر در رختخواب او خوابید .
آن دم صبح قیامت تاثیر................. حلقه ی در ،شد از او دامن گیر
در آن سحر گاه که به شهادت رسید و عظمت شهادتش مانند قیامت بود
حلقه ی در دامن او را گرفت تا به مسجد نرود .
دست در دامن مولا زد در............. که علی بگذر و از ما مگذر
در دست به دامان علی شده و از او خواهش کرد که صرف نظر کن و از من عبور نکن و به مسجد نرو .
شب روان ، مست ولای تو علی .......... جان عالم به فدای تو علی
شب زنده داران عبادت کننده بی خود شده ولایت تو هستند .جان همه عالم به فدای تو بشود علی .
بخوان وبیندیش
«سعدی » می گوید « وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادرم زدم ، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت : مگر خردی فراموش کردی که درشتی می کنی »
سعدی می گویید : در جوانی از روی نادانی با مادرم بلند صحبت کرد ، مادرم دلش رنجید و در گوشیه ای نشت و با گریه به من گفت : مگر کودکی خودت رافراموش کردی که با من بدرفتاری میکنی و با تندی حرف میزنی .
گر از عهد خردیت یاد آمدی .......... که بیچاره بودی در آغوش من
چنانچه زمان کودکیت را که ناتوان بودی و من تو را در آغوش می گرفتم و مواظبت می کردم به یادمی آوردی .
نکردی بر این روز بر من جفا ............. که تو شیر مردی ومن پیر زن
اکنون که تو مانند شیر قوی شدی و من پیرزنی ضعیف به من ستم نمی کردی و بامن بد رفتاری نمی کردی .
« محمود پوروهاب ، مرام خوبان »

معنی واژه ها



آداب =جمع ادب / خوان =سفره / فراخ =زیاد - وسیع /اعتدال =میانه روی / نظر نکند =نگاه نکند / نگزیند =دست چین نکند – انتخاب نکند / تعلّل =درنگ / ایثار کند =ببخشد / فراغ =آسوده / حاجت =نیاز /زیادت =بیشتر / می شنو =بشنو / آفات = جمع آفت / ثواب = کارخوب / خاموشی =در اینجا سکوت / فوایده = جمع فایده / اختیار کند = انتخاب کند / فاضل تر = برتر / تعالی = بلند مرتبه / الفت =دوستی - انس / مَحرَم = رازدار / ازلی=بی آغاز / دُرّ =مروارید / آویزه = آویخته / مدهوش = سرگشته/ فجر =طلوع / آفاق =کناره های آسمان / خفته =خوابیده/ شب روان =شب زنده داران بر ای عبادت / وِلا =محبت -ولایت/الله اکبر =خدابزرگتر است / ابهت= شکوه - عظمت / شأن = مقام / مقرر داشته =لازم شمرده – تعیین کرده / اُ ف = صدای که برای ابراز نا رضایتی گفته می شودمانند آه / بانگ =فریاد / کریمانه = با بخشندگی / پاس =در اینجا به معنی سپاس / ارائه =نمایش / تواضع =فروتنی / آزرده = رنجیده / خردی =کوچکی / درشتی = تندی کردن /جهل = نادانی / جفا =ستم
مدرسه مجازی

[ دوشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۴ ] [ 20:48 ] [ ایرج اسدزاده ]

متن کتاب : درس اول             معرفت آفریدگار

( نویسنده ی این متن : ابوعلی بلعمی ـ از کتاب تاریخ بلعمی )

این همه خَلق را که شما بینید بدین چندین بسیاری،این همه را خالقی است

 که آفریدگار ایشان است و نعمت بر ایشان از وی است،آفریدگار را بباید پرستیدن 

و بر نعمت او سپاس داری باید کردن.

 

اندیشه کردن اندر کار خالق و مخلوق،روشنایی افزاید اندر دل و غفلت از این 

و نا اندیشیدن،تاریکی افزاید اندر دل،ونادانی،گمراهی است.

 

معنی درس اوّل : معرفت آفریدگار

این همه آفریده که می بینید که این قدر زیاد است،این همه را آفریننده ای آفرید

که خداوند گار است و نعمت های ما از ایشان است.آفریدگار را باید  بپرستیم و

از نعمت او شکر گذاری و تشکر باید بکنیم.

 

فکر کردن درباره ی کار آفریننده و آفریده شده،روشنایی و نور یه دل ها می بخشد

و فکر نکردن و نادانی کردن تاریکی به دل ها می دهد و نتیجه نادانی گمراهی است.

------------------------------------------------------------------------------------------

 

معنی شعر : سعدی 

 

1 ـ باد بهاری از طرف سبزه زار وزید   (معنی مصراع اول )

 

باز صدای پرندگان به گوش گردش روزگار رسید. (معنی مصراع دوم )

 

 

 

2 ـ بلند شو و از فرصت استفاده کن.وزیدن باد بهاری، (معنی مصراع اول )

 

صدای آهنگین پرندگان و بوی خوب گلها.  (معنی مصراع دوم )

 

 

 

3 ـ هر چیزی که در  دنیا هست،از خداوند یاد می کند. (معنی مصراع اول )

 

بلبل و قمری و پرندگان با صدای زیبای خود چه چیزی را یاد آوری کردند؟

 

یاد خداوند و آفریدگار.  (معنی مصراع دوم )

 

 

 

4 ـ برگ درختان سبز،در نظر انسان عاقل و هوشمند   (معنی مصراع اول )

 

مانند دفتری است که به آن نگاه  می کند و به شناخت خداوند می رسد.

 

(معنی مصراع دوم )

 

 

[ دوشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۴ ] [ 20:42 ] [ ایرج اسدزاده ]
 

 

1با توجه به معنی جمله ، زیر کلمه ی مناسب خط بکشید .

 

الف )یقین دارم که (صواب –ثواب ) خاموشی ، بی نهایت است.

 

ب) اول دست و دهن پاک کند ، آن گاه به کنار (خوان- خان  ) حاضر آید.

 

 

-2برای کلمات زیر  دو همخانواده بنویسید

 

جماعت

………           ………..

ظاهر

………..             ……………

 

 

 

محبت

…………….          ……………..

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

3-مفرد کلمات زیر را بنویسید

ملل: ..........            آداب:  ..............       بازوان:  ..................           ظروف: .................

 

4-باتوجه به متن درس جاهای خالی را با کلمه ی مناسب پر کنید .

 

الف) رستم با خدای خود به راز و نیاز می پردازد و او را سپاس ............ .

ب) رستم در خشم می شود ، به رخش ..........می کند.

 

 

5- اگر شما به جای معلم بودیدچه کلمه های از درس هفت خان رستم برای املائ می گفتید؟

 

.................              ...........................            ...............                 ......................

 

 

6-یک بیت از ابیات موجود درس های که تا کنون خوانده اید وبیشتر خوشتان می آید بنویسید.

 

.         ........................................................           .............................................................................

 

[ یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 15:47 ] [ ایرج اسدزاده ]
«ای ،یـا،ا»نشانه های ندا هستند

برای خطاب کردن ومخاطب قرار دادن کسی از این نشانه ها استفاده مکنیم.

کلمه ای که هریک از این نشانه ها را داشته باشد ،منادا نامیده میشود.

به این مثاله توجه کنید:

ای معلم

ای خدا

یاعلی

یا رب

خدایا

سعدیا                   صفحه ی:78                                                             باتشکر : اســـدزاده

[ چهارشنبه دوم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 23:54 ] [ ایرج اسدزاده ]

درباره وبلاگ


بسم الله الرحمن الر حیم
وَ إن يكادُ الذِينَ كفرُوا ليزْلقونكَ
بأَبصارهمْ لما سمعـوا الـــذِّكرَ
وَيقولونَ إ نهُ لمجنونٌ وَما هوَ إلَّا
ذكرٌ للعالمينَ
اینجانب معلم پایه ششم با شش سال سابقه ی تدریس در  پایه ششم و پانزده سال تجربه تدریس درآموزشگاههای متعدد ازجمله  آموزشگاه هیات امنایی احمدزاده (فرهنگیان 1)سلماس مشغول تدریس ام. و امیدوارم بهره لازم از مطالب وتجربیات بنده را برده باشیدوآرزوی موفقیت وپیروزی در تمام مراحل زندگی برای شما دارم.
باتشکر:ایرج اسدزاده
امکانات وب